به محض اینکه وارد کلاس شدم کل بچه ها ریختن سرم و کلی زدن تو سرم خنده ام گرفته بود اینقدر داد و فریاد کردم که با صدای سینا به خودمون اومدیم و بچه ها منو ول کردن مقعنه ام از سرم افتاده بود و تند تند داشتم نفس عمیق میکشیدم که سینا گفت : چطوری زنداداش خوبی ؟ خوش گذشت دیشب کنار هم رو تخت !!! ????

دهنم باز مونده بود گفتم : اقا معلم چقدر شما بی ادب بودین و من نمیدونستم عایا خانوم مدیر اطلاع دارن که شما چه رفتاری دارین ؟???? سینا جا خورد و دوباره به حالت اولش برگشت و گفت : بفرمایین سرکلاس خانوم محمدی بدونین نمره میان ترمتون دست منه !???? که صدای ناله های سینا بلند شد سیاوش گوشهای سینا رو گرفته بود « اوووویییی پسرجون نبینم داری زنمو تهدید میکنی ها بار بعدی من میدونم تو » * اخ اخ ول کن سیاوش کندی گوشمو خدا بگم چیکارت کنه بیشعور ول کن دیگه اه * خندمون گرفته بود خندیدم سیاوش لبخند جذابی زد و چشمک به من رفت سرکلاسش & خندیدم و همه رفتیم سرکلاس زنگ اول درس فلسفه داشتیم که به شوخی و خنده گذشت و البته حرص خوردن های نیلوفر خانوم بابت اینکه عشقشون پرید ????????چقدرم که من خیبسم ????????????????????

سینا ,سیاوش ,خانوم منبع

مشخصات

تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

سلامت تولید اپلیکیشن و تولید سایت در افغانستان دختر خاص مغرور پورتال و سایت تفریحی خبری ایرانیان خدمات باربری و اثاث کشی در تهران انجام پروژه های ژنتیک -انجام پروژه های pso -انجام پروژه های دانلود رایگان فیلم های اکشن و رزمی خارجی دوبله فارسی سانسور شده گیتارها