صبح با صدای زنگ موبایل بیدار شدم سیاوش نبود گوشی برداشتم اوووف با کرختی بلند شدم رفتم سمت یه دوش بگیرم سرحال بشم در باز کردم دیدم سیاوش کف حموم نشسته و به رگ های دستم نگاه میکنه ترسیدم جلو رفتم + سیاوش ، اما جوابمو نمیداد ترسیده بودم روبه روش نشستم اصلا نگامم نکرد بازم صداش زدم اما جواب نداد سریع اب سرد باز کردم و سرش کشیدم تو بغلم یخ زدم اما تا صدای ضعیفش اومد - سرده +سیاوش - ببند ابو یخ کردی + خوبی - اره ،صورتم خیس از اشک بود هق هق ام بلند شد اخ خدایا سیاوش منبع

مشخصات

تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

قناری Clash oOf Aps شرکت اسپینانس تجارت نیکان شادُ بانشاط ucation فروش ابزار برقی باشگاه کیامهر